اُکالیپتوس

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

شنبه گذشته مدرسه دخترم جشن روز مادر گرفته بود. یک سالن که ظرفیت هزار نفر را داشته باشد برای پانصد دانش اموز و پانصد مادر، اجاره کرده بودند. شعر و سرود و تءاتر و تشویق دانش اموزان منتخب.

اگر بویم در هر پایه هفتم و هشتم و نهم بیست نفر معدل بیست بود و خیلی بیشتر از ان معدل نوزده به بالا بیراه نگفته ام. این در حالیست که مدرسه یک مدرسه دولتی ست اما از نوع خوب ان به طوری که از راههای دور پولهای کلان می دهند تا در ان ثبت نام کنند. اما خوب در ان به معنی خوب بودن در محیطش است. اما از نظر درسی قبولش ندارم. نه این که این مدرسه را بلکه همه ی مدرسه های دولتی را. از مدارس غیر انتفاعی خبر ندارم ااما میدانم خوب هایش از نظر بار علمی بالاترند. 

به هر حال دفتر را از درس و مشق حذف کرده اند. دیکته ای به ان معنا گفته نمیشود. ریاضیات کاملا در کتاب ها حل میشود و مسلما اگر کسی بخواهد می تواند همه ی این کار ها را خودش انجام دهد.اما دانش امور نیرو و جذبه معلم را بالای سرش نیاز داردنه به روش جبری و زور بلکه یک نظارت دقیق و دلسوزانه.

 شاید برخی بگویند این گونه بهتر باشد. شاید هم واقعا باشد. بچه های این دوره در مدرسه خوش می گذرانند. هر چند دینی و معارف و عربی حرف اول را میزند.معلمها مدام می گویند نگران نمره نباشید. من که ندیده ام دخترم در خانه انچنان درسی بخواند. معدلش هجده شده شاید همان مقداری که اسان می گیرند در درس دادن همانقدر هم اسان می گیرند در امتحان گرفتن. اما پس چرا موقع کنکور اینقدر عذابشان می دهند؟ پسرم کنکوریست. یک خروار کتابهای قطور و بزرگ گاج و قلم چی وسیر تا پیاز را سفارش می دهند برای خریدن و می گویند که بخوانید ازبیست چهار ساعت بیست شش ساعت بخوانید!!! فقط برای این که چرخ اقتصاد را بچرخانند

 انوقت همه جا چو افتاده که فارغ التحصیل های ارشد در نوشته هاشان غلط املایی فراوان است. انها مشقی ننوشته اند انها دیکته ننوشته اند. دفنر که نباشد سواد نوشتن از کجا می اید؟ معدل بیست که کیلویی نمیشود.

 گذشت زمان نشان خواهد داد که چه بر سر این نسل اوردند.

۰ نظر ۲۵ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۴۰
آفاق آبیان