اُکالیپتوس

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شخصیت» ثبت شده است

ایران، نامی ست که پدر و مادر برای او انتخاب کرده اند و او در لحظه لحظه ی جریان زندگی اش به این نام می بالیده. اگر چه که انگار بیش از انکه ایران واقعی را دیده باشد، دنیا را سیاحت کرده  و کسی چه میداند شاید به همین دلیل است که این اندازه کشورش را دوست میدارد. همه جا را ببینی با خوبی ها و بدی هایش و بازگردی به جایی که موطن اصلی ات است با خوبی ها و بدی هایش. حالا بهتر میتوان سبک سنگین کرد  و حقیقت این است که  آیا شیرین تر از این هم میشوددر زندگی  استخوان سبک کرد؟

 اما نه... کم سختی نکشیده. کم رنج ندیده. زندگی که چیزی غیر از ااین مدار نیست. فقط شکل رنج آدمهاست که با هم فرق میکند و ان هم ظاهرا متناسب است با مسیری که انتخاب می کند. هدفی که در نظر می گیرد و توانایی اش و البته نقطه ی ابتدا. این که اینجا کجاست دست خودش نبوده و برای ایران این نقطه ی ابتدایی جایی ست در کوچه ی پرماجرایی در مشهد و پدر و مادری که شاید با ارزش ترین شانس زندگی او بوده اند و البته چشمها هم هستند. چشمها... چشمها... چشمها...

 کدام آدم نمایی اولین بار پس از به دنیا آمدنش رو به مادر گفته: این همه درد برای زاییدن دختری اینقدر زشت. معنای زشتی را کجا نوشته اند؟ زشتی یعنی بی بهره بودن از زیبایی. معنای زیبایی را کجا نوشته اند؟ چقدر او از حرف رنج کشیده. از چیزی که واقعیت نبوده و چه خوب که این را زود دانسته هرچند هیچگاه فراموش نکرده. این که چشمها چقدر برای او برجسته بوده اند و البته نه مهم . این را میشود از نوشته هایش فهمید این که آدمها را در ابتدا با چشمهایشان می بیند  و نه اینکه می شناسد. دخترک سیاه چشم. مادر سبز چشم و ان دیگری با چشمان کهربایی.و البته چشم های خودش که می گفتند: مسیر نگاهش را نمی شد تعقیب کرد. هر چقدر عکس های حال و گذشته او را می ببینی، انچنان هم بی مسیر نبوده اند. نه انقدر که این همه سختی برای دخترک بوجود اورند. بی مروّتی ادمهایی که بر او عیب نهاده اند بیشتر بوده از بی مسیری نگاه چشمهایی که صاحبش روزی تابلو هایی سراسر رنگ و نور بوجود اورده.

 و اما عشق. که از زبانش هیچگاه  نیافتاده و نمی افتد. دو دسته از آدمها اینگونه اند. یکی انها که در حسرت آنند و دیگری آنهایی که حد اعلای ان را چشیده اند و ایران از نوع دوم آن است با ماجرایی شیرین از عاشق شدن، که دریچه های ان را مردی به نام " پرویز مقدسی " بر او گشوده.

 وبقیه گشت و گذارها و دید و بازدیدها و رفت و امدهاست به اقصا نقاط دنیا و دیدار آدمهایی نامدار و نام آور. همراه با نتایج، بازخوردها و انعکاس هایش که ایران ایرانی، با صداقت تمام برایمان تعریف می کند.


نام کتاب: در فاصله ی دو نقطه




۰ نظر ۱۸ آذر ۹۹ ، ۱۲:۳۴
آفاق آبیان