اُکالیپتوس

جان شیرین

يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۲۰ ق.ظ
عنوان کتابیست مشتمل بر هفت داستان کوتاه از الیس مونرو. داستان های کوتاهی که گستره ی وسیعی از فکر و احساس شخصیت اصلیش که غالبا یک زن است را در بر  میگیرد.
 همیشه فکر می کردم  داستان کوتاه باید داستان موقعیت باشد که ظاهرا غالبا ههم چنین است اما این داستانها نشان می دهد که نویسنده میتواند خیلی سریع و فوری هم به یک شخصیت بپردازد. مثلا از کودکیش تا بزرگسالی  یا در فاصله نزدیک به چند دههه شخصیت را واکاوی کند پر واضح است که برخی از این داستانها میتواند به یک رمان هم گسترش یابد. اما الیس مونرو خواستته که اینگونه بنویسد. جان شیرین را ، شیرین بنویسد.

 داستان کوتاه غرور دوست داشتنی ست و فوق العاده. داستان رابطه یک پسر که لبشکری بوده و بعدها عمل کرده و دختری که کاملا معمولیست. اگر مثلا معمولی بودن را به این معنا بگیریم که اصلا باهوش نیست و البته نه این که بی هوش باشد. به هر حال رابطه شان خیلی بامزه و ساده است و البته هنر نویسنده در این است که اصلا حرف و کلمه ای از غرور نیست. غرور را جایی ان پشت ها میشود دید..

 داستان دالی هم جالب است. زن و مرد مسنی که نزدیک به هشتاد سال دارند و در ابتدا به مرگ و چگونه مردنشان فکر می کنند و حرف می زنند. و بعد یک روزز زن دستفروشی به درب خانه شان می اید و معلوم میشود که مرد در دوران جوانی اش مدتی با او دوست بوده و حالا هم یک جورهایی دوستی شان گل می کند و زن حسودیش میشود خلاصه که انگار همگی بیست سی ساله اند.
به وضوح در این داستانهای زیبا میشد ردی از زندگی خود نویسنده را پیدا کرد. ظاهرا که در مورد همه ی نوشته ها و نویسنده ها همین طور است. مصاحبه ای از الیس مونرو خواندم که خودش هم ان را تایید کرده بود.

۹۸/۱۲/۱۸
آفاق آبیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی