بالاخره پیرپسر را دیدم.
همانی بود که همه درموردش گفتند و نوشتند. همه آنهایی که صاحب نظرند.
هیچ تبلیغی در مورد آن انجام نشده. دریغ از ذرهای اطلاع رسانی در سینمایی که ما رفتیم. سینما ماندانا پر بود از تبلیغات فیلم صدام.
پوسترهای غیر ایرانی فوقالعاده هستند. برخلاف پوسترهای ایرانی این فیلم.
زمان طولانی فیلم اصلا خسته کننده نیست.در واقع به هیچ عنوان متوجه گذر زمان نشدیم. این هنر پرورش درام توسط کارگردان است.
نام فیلم شاید برای جذابیت و جلب نظر اینگونه انتخاب شده که عامل مهمیست وگرنه چرا باید حتی بانام فیلم هم آن پسر را تحقیر کرد؟
در تمام طول فیلم به عنصر خانه فکر میکردم. چقدر نام خانه برای این فیلم مناسب بود شاید هم خانه به همراه یک صفت در کنارش. اما انوقت چقدر نام تکراری و از مد افتادهای داشت.
آنهایی که میگویند فیلم مریض است اشتباه میکنند. فیلم مریض نیست بلکه شخصیت غلام یک بیمار روانی حاد است. آیا نباید از بیمارها فیلم ساخت؟ آدمهای امثال این مرد ممکن است هرجایی باشند.
چقدر دیگر باید بگذرد تا سینمای ایران شاهد چنین فیلمی باشد؟