صبح زود که بلند شدم و رفتم پشت پنجره متوجه شدم باد و طوفان دیشب باعث دو حادثه کوچک شده. اول: زمینهای روبه روی خانه ما که در آن یک مدرسه قدیمی عهد قجری واقع است و در اصل ملک و املاک یانکیهای خدابیامرز میباشد و اصلا مدرسه هم به مدرسه یانکیها معروف بوده و سالهاست ارث اجدادی برخی محسوب میشود و حالا هم در گوشهای از آن باشگاه ورزشی برپا کردهاند. قسمتی هم مخصوص تیر کمان که برای سایهبان ار داربست و برزنت استفاده کردهاند. باد همه را برهم ریخته و پخش و پلا بر زمین سقوط کرده بودند.
دوم: شاخه بزرگ و خشکیده کاج قدیمی و بلند بالای حیاطمان کنده شده و افتاده به روی ماشین مبارک یکی از همسایگان که جلوی شیر آب مخصوص آبیاری باغچه ها، پارک میکرد. بنده خدا همیشه درگیر بود با فضولات انبوه کفترها و یاکریم ها که داخل کاج لانه داشتند و اصلا هم کم تعداد نبودند . فکر این مصیبت را اصلا نمیکرد. خدا بیامرزد آقای عابدینی را. اینها هر طور هست کاج را سر به نیست خواهند کرد.