اُکالیپتوس

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «از زندگی» ثبت شده است

صبح زود که بلند شدم و رفتم پشت پنجره متوجه شدم  باد و طوفان دیشب باعث دو حادثه کوچک شده. اول: زمینهای روبه روی خانه ما که در آن یک مدرسه قدیمی عهد قجری واقع است و در اصل ملک و املاک یانکی‌های خدابیامرز می‌باشد و اصلا مدرسه هم به مدرسه یانکی‌ها معروف بوده و سالهاست ارث اجدادی برخی محسوب می‌شود و حالا هم در گوشه‌ای از آن باشگاه ورزشی برپا کرده‌اند. قسمتی هم مخصوص تیر کمان که برای سایه‌بان ار داربست و برزنت استفاده کرده‌اند. باد همه را برهم ریخته و پخش و پلا بر زمین سقوط کرده بودند.

دوم: شاخه بزرگ و خشکیده  کاج قدیمی و بلند بالای حیاطمان  کنده شده و افتاده به روی ماشین مبارک یکی از همسایگان که جلوی شیر آب مخصوص آبیاری باغچه ها، پارک میکرد. بنده خدا همیشه درگیر بود با فضولات انبوه کفترها و یاکریم ها که داخل کاج لانه داشتند و اصلا هم کم تعداد نبودند . فکر این مصیبت را اصلا نمیکرد. خدا بیامرزد آقای عابدینی را. اینها هر طور هست کاج را سر به نیست خواهند کرد.

۲۸ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۳۶
آفاق آبیان
با خانم ج در گروه داستان‌نویسی مان آشنا شده‌ام. دبیر باز نشسته در رشته زمین‌شناسی‌ست. اهل خراسان جنوبی که در بسیاری از روستاهای محروم آن منطقه تدریس داشته. بسیار دلسوز منطقه آبا و اجدادی‌اش است. ظاهرا در ایام عید سبب یک کار جالب و خیر شده. این طور که در قالب داستان کوتاهش تعریف کرد، با برنامه‌ریزی، عده‌ای نزدیک به پنجاه نفر از خراسان جنوبی را برای تهران گردی با خودش همراه کرده. چقدر به ایشان خوش گذشته بوده و چقدر با ذوق و شوق برایمان تعریفش کرد.
۲۷ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۲۹
آفاق آبیان

تلویزیون سریالی می‌دهد به نام مستوران که البته حتی یک قسمت از آن را کامل ندیده‌ام. ابتدای ماه رمضان شروع به پخش آن کردند و یکی از بهترین ساعات پخش تلویزیونی را به آن اختصاص دادند. گاهی اتفاقی صحنه‌های آن به چشمم خورده. زنهایی که در داستان نقش های مهم دارند غالبا جادوگر و عجوزه و حسود و پر از کینه هستند و دائم در حال جادو و جنیلند و چرت وپرت. با آن گریمهای ترسناک و عجیب و غریبشان. من که غیر از این چیزی ندیدم. هرکه گفته درست گفته که میخواهند مردم را در جهل و خرافات نگه دارند و به آن عادت دهند. 

اینکه تلویزیون به شدت زن ستیز است بر کسی پوشیده نیست ولی چه وقت میخواهند دست بردارند از این حماقت که فقط نشانه ترس بیش از حد و ناتوانی و حقارتشان  است را فقط خدا عالم است.

کاش کمی به فکر آموزش و پرورش و مدارس بودند که در آن همه کاری میکنند غیر از پرورش. یکبار در ابتدای دبیرستان دوره اول، برای پسرکم این سوال بود که چرا ناظمهای مدرسه بچه های جاسوس و به قول خود کودکانه‌اش، آنتن و بچه های پاچه خوار را بسیار ارج و قرب میگذارند و به آن ها اهمیت میدهند و هوایشان را دارند. آن موقع کلی با هم درباره این موضوع صحبت کردیم. اما میشود تصور کرد که ناظمها با این روش چه کودکانی تحویل جامعه خواهند داد.

۲۶ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۲۷
آفاق آبیان
قرار است پنج شنبه برای تولد یکی از بچه های باشگاه در بوستان مادران دور هم جمع شویم. این فصل و آن بوستان نشان از باسلیقه‌گی برنامه‌ریز این دورهمی دارد. حالا مانده که بروم خرید هدیه که بگمانم لباس یا ابزاری ورزشی باشد. امیدوارم دخترم هم همراهم شود.
۲۶ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۰۵
آفاق آبیان
بعضی ها آنقدر با سلیقه اند که نگو و نپرس. از این بالا میبینم که همسایه بغلی چه گل و گلکاری در باغچه حیاطش انجام داده. زیبایی ضربدر زیبایی. آنوقت در حیاط ما گوش تا گوش ماشین پارک میکنند.  جالب این جاست که وقتی من ماشین داشتم و آن اول اول ماشینم را کنار دو ماشین دیگر در حیاط پارک کردم. انگار سیم برق ولتاژ بالا به مردان ساختمان متصل شد. اعتراض که ماشین شما جلوی شیر آب را برای آبیاری باغچه ها میگیرد! 
به هر حال ما میتوانیم در شورای حل اختلاف محل شکایت کنیم که اتفاقا ساختمانش بغل گوشمان است و کاری راحت تر از این  برایمان وجود ندارد. پارک ماشین در حیاط آپارتمان خلاف قاعده و قانون آپارتمان نشینی است. اما خب دیگر چه لزومی دارد. دشمن تراشی بیهوده میشود و اعصاب خرد کنی .
 سایر مردان این خانه همسرانی دارند بقچه پیچ در چادر که نمیگذارند کسی سایه ایشان را  روئیت کند محبوس و محصور در خانه. مردان بیچاره‌ای که رنگ و بوی هر زنی برایشان سیم برق ولتاژ بالا محسوب میشود.
_ کور بشه اونی که فکر کنه مرد مهرماهی زندگی من در جریان آن اعتراض مثل کوه پشتم نبود! 
۲۰ فروردين ۰۴ ، ۱۸:۵۶
آفاق آبیان

بر خلاف کل دیروز، امروز صبح  که چشمهایم را باز کردم خورشید در آسمان بود. کلی ذوق کردم و بعدش هم شکر خدا. برای کشتن من کافیست در خورشید و آفتابش را گل بگیرند. چه خوب که آقای قاف از آن خبر ندارد وگرنه در اولین فرصت انتقالی میگرفت به جنگلهای انبوه شمال مثلا در کلاردشت یا جواهر ده. به هر حال اگر زنده بمانم و عمر کفاف دهد قرار است به آرزویم که زندگی در شهر جان‌جانانم، بوشهر است جامه عمل بپوشانم.

 به گمانم آقای نادر ابراهیمی ست که چیزی در این مایه‌ها گفته: بیگانه‌است جهان. عمر کفاف نمیدهد که آباد کنیم . غیرت مجال نمیدهد که رها کنیم. من که بی غیرت تر از مرد مهرماهی ندیدم.والا...

زنده‌باد خورشید و زنده باد آفتابش که مستقل است و فروزان و برای درخشیدن و تابیدن نیازی به نشخوار نور چیز دیگری ندارد.

_ یعنی رمز و راز این پست را هر کس متوجه شود دستخوش دارد. اگرررر متوجه شود

۱۸ فروردين ۰۴ ، ۰۹:۵۱
آفاق آبیان

ظاهرا    آبگوشتی هست که یخنی نام دارد و متعلق است به دوران پیش از گوجه فرنگی. دوره‌ای که در ایران گوجه فرنگی کشت نمیشده و هنوز کسی تخم آن را از فرنگ وارد نکرده بوده و برای همین آبگوشت غذایی بوده لذیذ اما بی‌رنگ و رو. با مقدار کمی زردچوبه. 

 آبگوشت یخنی هم غذای خوشمزه‌ای‌ست.


- و چه خوب که به حد کافی از ماه اسفند دور شدیم.

۱۷ فروردين ۰۴ ، ۰۷:۰۵
آفاق آبیان
بالاخره آقای قاف رفت و کارگر مرد آورد. گفته بودم افغانی نباشد. در میان خیل فراوان کارگرهای افغانی، یک نفر بوده اهل خواف از استان خراسان شمالی که طبق گفته خودش دو ماه آخر سال می‌آید اینجا برای کار.
برای تمیز کاری خیلی وارد نبود  باید مدام تذکر میدادی اما تمام کارهای جابه جایی را کمک حال آقای قاف بود. و البته خالی و پر کردن کتابخانه که قرار بود موکت‌های اتاقش به کل تعویض شود.
 یک بار یک نفر در نمیدانم کدام برنامه میگفت که جابه جا کردن و حمل و نقل کتابخانه از پنهان کردن جسد برای قاتل سخت تر است. خدایا... چقدر بعد از شنیدن این حرف خندیدم.
 خدا را شکر که کارها تمام شد بعدش هم آقای اهل خواف را با کلی البسه و چندتایی ظرف و ظروف برای خانواده‌اش در حالیکه بسیار خوشحال و راضی بود روانه کردیم برود.
۲۸ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۲۴
آفاق آبیان

آدمها از قدم زدن در یک مسیر جنگلی لذت می‌برند و حالشان خوب میشود. بعضی هم کنار ساحل. برخی در کتابفروشی‌ها میچرخند و وقت میگذرانند و خرید میکنند. بعضی‌ها از قدم زدن در راهروهای پاساژ،بسته به اینکه چه چیزی دوست دارند لذن میبرند.

 من بعد از فیلم و کتاب، عاشق پارچه‌ام. از چرخیدن در سایتها و صفحه‌های پارچه فروشها کیف میکنم آنقدر رنگارنگ و گل‌منگولی هستند که حد و حساب ندارد . چون خودم تا حدودی خیاطی بلدم از طراحی لباس هم لذت میبرم. هماهنگی پیدا کردن بین مدل لباس و طرح‌های روی پارچه برایم لذت بخش است ناگفته پیداست که برای خودم و دخترم کلی خیاطی میکنم آنقدر که واقعا کمدها و چوب رختی‌ها دیگر جا ندارند . پارچه های ندوخته هم همینطور. البته این عادت من است کلی لباس و پارچه نو و ندوخته دارم و برای همین وقتی که لازم باشد به جای آنکه مثل خیلی از خانمها بکویم وااااای لباس جدید دارم یا نه ؟ کافیست سراغ بقچه مخصوصم بروم. از دخترم  پرسیدم که نمیخواهی برای عید شال بخری؟ گفت مامان در این شلوغی ول کن بیا بریم سر بقچه خودت. خیلی وقتها که رنگ لباس و پوششم ست میشود به خاطر همین است یک چیزی میخرم بقیه خودش از قبل مهیا است.

 ظرف و ظروف قدیمی هم  دوست دارم. چرخیدن در بازارچه هنر قسمت لوازم و ابزار قدیمی هم کلی برایم بامزه است هم میخرم هم بغضی وقتها چیزهایی را رد میکنم که برود. اصلا می‌گویند سایت دیوار را  خانمها رونق داده‌اند.خانم فِ افغانی را با اینکه یخچال نداشت اما صاحب کلی ظرف و ظروفش کرده بودم اصلا تمامی زنهای دنیا عاشق ظرف و ظروفند. ست سفید روی میز بچینند یا ست بلور یا ست قرمز که من عاشقش هستم و البته در برابر این یکی دیگر کوتاه آمده‌ام بس‌که قرمزها گران شده‌اند. با این همه دو سه تکه‌اش را خریدم و روانه بوفه‌اش کردم. خوشگلهایی که بسیار دوستشان دارم. آدم است دیگر هرجور که بخواهد وقتش را میگذراند مخصوصا که دیگر نه لزومی دارد و نه میلی به اینکه بیشتر بیرون از خانه وقت بگذراند. دنیای مجازی همه چیز را برایمان به خانه آورده.


۲۱ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۲۳
آفاق آبیان

مستندی با عنوان خورش ماست. 

قدیمها می‌شنیدیم که خورش ماست غذایی اصفهانی ست. این‌روزها می‌گویند که دسر است. و بالاخره میدانیم که خورش ماست یک خوراک اصفهانی‌ست. آنچه که در این مستند می‌بینیم این است که تعدادی آشپز با کلی وسیله و امکانات و با تلاش و زحمت بسیار آنچنان بلایی به سر گوشت بیچاره می‌آورند که حد و حساب ندارند و در نهایت هم می‌رسند به چیزی شبیه شله زرد. گوشتی که میتواند بنشیند به روی باقالی پلو چرب و چیلی و خوشمزه یا کشیده شود به سیخ کباب و بنشیند به روی منقل و یا حتی در دیزی به آبگوشتی خوشمزه تبدیل شود. اما با صرف تلاش و زحمت و زمان تبدیلش می‌کنند به چیزی به نام خورش ماست. 

حتما باید اصفهانی بود تا این تغییر و تحول را درک کرد و البته که همه نظرها و سلیقه‌ها محترم است.

۱۴ اسفند ۰۳ ، ۱۹:۴۴
آفاق آبیان