اُکالیپتوس

۴۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فیلم» ثبت شده است

فیلم جدید مایک لی دیدنیست. مگر میشود فیلمی این چنین ساده باشد و این چنین هولناک. ماجرای پنزی و شخصیت عجیبش. پسر و همسرش که دست کمی از خودش ندارند . البتة موسی، آن پسر بینوا آنقدرها هم عجیب نیست اما دست‌پرورده آن زن و مرد است. بیگناه گیر افتاده و کاری هم از پیش نمیبرد.

 حرف حرف خانواده است. چه خانواده خود پنزی و چه خانواده مادری‌اش. حرف خانواده ها انگار تمامی ندارد. تا دنیا دنیاست خانواده‌ها حرف دارند و قصه دارند و تازه اینها چقدر ساده و بی حاشیه‌اند. وای ّّبه حال آن شلوغ‌پلوغهایش. به آنها که مثل گله در هم زندگی میکنند. در هم میلولند. مثل سریالهای آبکی ترکیه‌ای که آنقدر میسازند و میفروشند گند و کثافتشان عادی شده و به چشم نمی‌آید. گند و کثافت هم میشود که عادی شود. همه آنها، آن ماجرا ها، ماجراهای سریالهای آبکی ترکیه همه شان از زندگی های واقعی بیرون آمده. همه شان پای در زندگی های واقعی دارد. مثل پنزی و کرتلی و موسی در فیلم حقایق تلخ مایک‌لی . حتما میشود این مدل آدم هم پیدا کرد. مایک لی کسی نیست که مزخرف بسازد.


یکبار خیلی وقت پیش یکی از خبرنگارهای اخبار به روستایی در ارومیه رفته بود و در یک خانه روستایی از سفره شام پنج شش متری شان فیلم پخش میکرد. کلی عروس و داماد و دختر و پسر و نوه و نتیجه دور سفره و مثلا چه همه خوشی و خوش خوشانی. 

ما در مجلسی بودیم که همه از دیدن آن دورهمی  به‌به و چه‌چه کردند. فقط من بودم که پشت آن دورهمی، چیزهای عجیبی میدیدم. خیلی از آن آدمها با نقاب دور هم نشسته بودند و برخی شان شاید از یکدیگر تا حد مرگ متنفر بودند و میترسیدند. آدمها حسودند و حسادت میتواند کارهای عجیبی بکند. من چیزهایی دیده‌ام که گاهی از بیانشان هم میترسم و وحشت دارم. خیلی از آدمها تحمل ذره‌ای خوشی و خندیدن دیگران را ندارند چه برسد به پیشرفت به موفقیت و به خیلی چیزهای دیگر. آدم بودن سخت است خیلی سخت اما اقلا آدمهای دنیای مایک لی به کسی کاری ندارند. مشکل خودشانند. هولناکند اما برای خودشان.

حقایق تلخ -2024

۰۲ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۳:۳۳
آفاق آبیان

فیلمی آرام  و داستانی و رئال که در آن هیچ رد پایی از مدرنیسم به چشم نمیخورد و اکشن و شلوغ‌پلوغ هم نیست و داستان آن در گذشته‌ای دور رخ داده آن هم به روی دریا و درون کشتی بادبانی . ماجرا مربوط است به زندگی مرد جوانی که ناخدا دوم کشتی‌هابی بادبانی‌ست . در فیلم نریشن هایی را از زبان او میشنویم. اینها در واقع نوشته‌های او در دفتر روز‌نگار او هستند از آن نوشته‌ها یی که با پر و جوهر مینویسند. مثل تمام داستانها و قصه‌های درست و حسابی که نشان از رنگ بوی آدمیت میدهند این مرد هم با معنای زندگی درگیر است و قصد رها کردن کارش را دارد اما به طور ناگهانی ناخدا اولی یک کشتی عجیب را به او پیشنهاد میکنند . مرد مقتدر درستکار وارد مبارزه‌ای برای اثبات خود به خود میشود.

بعد از فیلم و به هنگام تحقیقات پیرامون آن دانستم که اقتباسی‌است ار رمان جوزف کنراد. هم او که تقریبا تمام داستانها و قصه هایش از کشتی و دریا می‌آید به حکم کار و زندگی ای که داشته. 

کارگردان فیلم آندره وایداست.

۲۶ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۴۹
آفاق آبیان
سال جدیدی که با تماشای فیلم "دوست پنگوئن من" آغاز شود را باید به فال نیک گرفت بس که این فیلم دوستداشتنی است و شیرین. 
همیشه وقتی میخواهم به این نتیجه برسم که چقدر فیلمها، بیخود و مزخرف شده‌اند سر و کله خوب ها پیدایشان میشود البته آنهایی که از نگاه من خوب محسوب میشوند.

  ماجرای فیلم وقتی آغاز میشود که یک پیرمرد غمگین برزیلی، پنگوئن باهوشی را از مرگ نجات میدهد و بعد از آن بین این دو دوستی عمیقی شکل می‌گیرد. در همان ابتدا  جایی در حد و حدود تیتراژ ابتدایی، معلوم میشود که پیرمرد چرا غمگین است و بعد از آن اتفاقاتی که برای پنگوئن می‌افتد را مشاهده میکنیم همه چیز در مکانهایی اتفاق می‌افتد که اوج زیبایی مناظر خدادادیست پس حیف است که لذت تماشای این فیلم را از دست بدهیم
  فیلمی که بر مبنای واقعیت ساخته شده و در انتها خیلی کوتاه شاهد تصاویر واقعی شخصیتهای اصلی خواهیم بود و همین مزه فیلم را بیشتر میکند.



۰۹ فروردين ۰۴ ، ۲۱:۲۹
آفاق آبیان

امروز بالاخره فیلم چند کیلو خرما برای مراسم تدفین به کارگردانی آقای سامان سالور را دیدم. نمیدانم  در سالهای گذشته چند بار گذاشته بودم تماشایش کنم اما رهایش کرده بودم.  امروز طلسمش شکسته شد.

 قشنگ بود اما عجیب هم بود. ساده بود اما سخت هم بود! سیاه و سفید بود اما تلخ نبود. غمگین کننده بود اما بی‌روح نبود و خیلی چیزهای دیگر که شاید بتوان در مورد آن گفت. هرکسی بر حسب سلیقه‌اش.

۱۲ اسفند ۰۳ ، ۲۱:۴۸
آفاق آبیان

آدمها فکر می‌کنند که با مهاجرت به بهشت موعود می‌رسند. به زندگی آرام و بی‌دردسر. اما این فیلم نشان میدهد که ظاهرا هر جا که بروی آسمان همین رنگ است. هر چند شاید اینکه چگونه و چرا  و از کجا به کجا بروی برای آدمها با هم متفاوت باشد.

  عده‌ای  از کشورهای آمریکای لاتین برای کار به کانادا مهاجرت کرده‌اند اما کانادا مثل یک برده از ایشان کار میکشد. محل کار کشتزارهای انبوه ذرت و کارگاه‌های تولیدی درون آن است. جایی که برای صاحبانش فقط و فقط بازده و سود آوری مهم است. شخصیت اصلی زن زیبایی‌ست که به طور موقت به عنوان مترجم در این مکان کار میکند و مسئله نحوه مواجه او با بیعدالتی جاری در کار است. او که خودش دو رگه است و پدری مهاجر و مادری کانادایی داشته، نمیتواند با آنچه می‌بیند کنار بیاید

۱۲ اسفند ۰۳ ، ۱۶:۰۶
آفاق آبیان

سینگ‌سینگ نام یک زندان فوق امنیتی در آمریکاست که حالا عنوان یک فیلم قرار گرفته. تعدادی از زندانیان این زندان در گروه تئاتر عضو هستند و با علاقمندی بسیاری در آن فعالیت میکنند.ماجرای فیلم، علاوه بر اینکه به چگونگی اجرای یک تئاتر کمدی توسط ایشان می‌پردازد، به روابط شخصی برخی از آنها با یکدیگر نیز گوشه چشم دارد. تعداد زیادی از بازیگران، زندانیانی هستند که نقش خودشان را بازی میکنند و این چیزیست که پس از پایان فیلم و در تیتراژ نهایی متوجه خواهیم شد.


چند سال پیش در جشنواره جهانی فیلم فجر نیز فیلم مشابهی دیدم با عنوان روز موفقیت. اگر اشتباه نکنم آن فیلم فرانسوی بود و مایه های کمدی داشت.آنجا گروه تئاتر زندان نمایشنامه درانتظارگودو را روی صحنه برده بود و جایزه گرفته بود و به مراحل بالاتر مسابقات راه یافته بود. در آخرین مرحله که مسابقات کشوری بود همه اعضا فرار کردند و ظاهرا یکی از فرارهای موفق از زندان را رقم زدند. چه که این فیلم هم بر اساس واقعیت ساخته شده . این فیلم تماشایی‌تر از سینگ‌سینگ است.

۱۹ بهمن ۰۳ ، ۱۴:۳۰
آفاق آبیان

فیلم محصول دانمارک است و کارگردان آن ایرانی‌الاصل میباشد. آقای مهدی آواز.

 ماجرا مربوط به داستان زندگی یک سرآشپز حرفه‌ای و دقیق و منظم وعاشق کار در همان کشور دانمارک است که شب و روز به پیشرفت کاری و حرفه‌ایش فکر میکند و در این میان با نامه یک وکیل مواجه میشود. پدرش در روستایی ایتالیایی برای او ارثی باقی گذاشته و او باید برای دریافت آن یک سفر انجام دهد. سفری که خیلی چیزها را برای او تغییر خواهد داد که مهمترین آن نگاه به زندگی ست. والبته نکنه برجسته دیگر در این ماجرا پرداختی سبک و خنده دار به مقوله ازدواج است که مایه های کمدی این فیلم را تشکیل می دهد. 


۲۶ دی ۰۳ ، ۱۵:۲۲
آفاق آبیان

فیلمی که داستان آن در قرن نوزرهم میلادی اتفاق می‌افتد.

استرومسکری جزیره‌ای بسیار کوچک در فنلاند است و ماجا دختری روستایی که ازدواج او با یک پسر ماهیگیر محلی، آغاز ماجراست. چالشهای سخت زندگی ماجا برای بقا و ادامه دادن، کل  فیلم را تشکیل می‌دهد. چیزی که این داستان را خاص می‌کند شخصیت ماجاست. او اندکی متفاوت است و ما این تفاوت را از همان ابتدا در خانه پدر‌ی‌اش و در مقایسه با خواهری که تقریبا هم‌سن و سال اوست تشخیص می‌دهیم. ماجا دختریست که روح و درون عجیبی دارد. عجیب که نه، خاص. خاصیِ سرچشمه گرفته از پاکی و زلال بودن. او عاشق طبیعت است. خواسته ها و آرزوهای قلبیش را محکم میخواهد و بیان میکند و به همان نسبت هم درک و دریافتی قوی از طبیعت دارد. نشانه ها را میفهمد. خواب ها و رویاهایش با او حرف میزنند و خیلی حس‌ها و تجربه‌های دیگر که مخصوص اوست. با این همه زندگیش راحت نیست اما او دوام می‌اورد در جنگ در گرسنگی و در سرما و کنار می‌اید با از‌دست دادن با فقدان. 

روح ماجا قوی‌ترین چیزیست که او دارد.  


۱۱ دی ۰۳ ، ۱۱:۰۳
آفاق آبیان

ظاهرادر زندگی، زیر آسمان باز قرار است آزادی باشد و آزادی قرار است راحتی همراه بیاورد. این فکر یاکوزای پا به سن گذاشته ای‌است که در ابتدای فیلم پس از سیزده سال از زندان مرخص میشود. با این تصمیم که تا حد توانایی‌اش خوب زندگی کند. هر چند همان اول ماجرا متوجه میشویم که سخت میتواند دست و زبانش را کنترل کند. او پرخاشگر است و عصبی و البته از آنچه از زندگیش خواهیم دانست آن را چیز غریبی نمی‌بینیم. اما او سعیش را میکند. سعی میکند آرام باشد و از حد و حدود قوانین و اصول عرف و قانون تجاوز نکند. او که پسری پرورشگاهی‌ست و همین بدون خانواده بودن او را به راه نادرست کشانده تنها خاطراتی گنگ و مبهم از مادرش دارد و کاملا معلوم است که همان اندک خاطرات را دوست میدارد. مدد‌کار اجتماعی به کمکش می‌اید تا زندگی او سرو سامان یابد و شاید مادرش پیدا شود و البته یاد‌آوری کند که باید حواسش به قلبش باشد تا به بیماری پیشرفته تبدیل نگردد.کنترل قلب ضعیف آنچنان هم آسان نیست و به کنترل مغز و اعصاب وابسته است. برای همین این یاکوزای عصبی که به خاطر عدم کنترل رفتارش مرتکب قتل شده، تمام حواسش را جمع میکند تا دست از پا خطا نکند. اعصاب هیچ وقت الکی به هم نمیریزد. همیشه چیزهایی هستند که آرامش آدم را بر هم می‌زنند و خیلی وقتها آن چیزها آنچنان آشکار و بدیهی نیستند. در سکوت و خفا به وقوع می‌پیوندند. اما هر عملی هر کنشی اصلا هر انرژی که از طرف آدمها به جریان می‌افتد نتیجه و واکنشی درپی دارد و گاهی این واکنشها شدیدند و غیر قابل کنترل. که اگر کنترل شوند به جریان آبی شبیه میشوند که جلوی راهش را بسته باشند. آب بالاخره مسیری برای بیرون زدن و سرریز شدن پیدا میکند و چه کسی‌ست که نداند میتواند خرابی به بار بیاورد. زندگی زیر آسمان باز برای یاکوزای عصبی مزاج اصلا راحت نیست.

۰۸ دی ۰۳ ، ۱۳:۳۳
آفاق آبیان

طبق تعریف که هست. اما خب ... 

من حدودا یک ساعتش را دیدم . نمیدانم چرا باید اینقدر زمان_ زمان کل فیلم_ را صرف تماشای یک معماکرد؟ شاید هم معما در معما. چون قرار است آخرش غافلگیرمان کند؟ نمیدانم شاید.

  ولی این همه وقت آیا ارزشش را دارد؟ 

میدانم دارم زود قضاوت میکنم چون تمام فیلم را ندیده‌ام.

۰۶ دی ۰۳ ، ۰۰:۰۸
آفاق آبیان