اُکالیپتوس

چاک و مارتی

يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، ۰۳:۵۶ ب.ظ

دو تا از آخرین فیلمهای که دیده‌ام عبارتست از زندگی چاک ( 2024 ) و مارتی ( 1995 ). 

 در هر دو تایش یک مرد نقش اول است و برجسته. ابتدا مارتی را بگویم که صاف و ساده است و بی شیله پیله. هم خودش هم ماجرایش. سنش بالا رفته و ازدواج نکرده و البته که داستان متعلق است به دورانی که ازدواج در آن برای خودش یک پا دغدغه بوده. مارتی قصاب مهربانی‌ست که شاغل شده تا مادر و خواهر و برادرهایش را زیر بال و پر بگیرد و در این راه از خودش حسابی غافل شده. داستان آنقدر ساده و معمولیست که برای جوانان این دوره زمانه حتما بی‌مزه و بی بخار است. اما ارتباط کوتاهش با آن دختر که توجهش را جلب کرده و همانند خودش است به هیچ عنوان مشمول تاریخ و زمان خاصی نمیشود. دختری که در نظراتِ ناخالصی‌دار دوستانش و مادری که از مادر شوهر شدن می‌ترسد، تاییدی دریافت نکرده. تصمیم مارتی نتیجه پایانی فیلم را تشکیل می‌دهد.


اما چاک و زندگیش که بر اساس کتابی از استیفن کینگ ساخته شده در روایتی اپیزودیک از انتها به ابتدا پرداخته میشود. در ابتدای فیلم یا بهتر است بگوییم در اپیزود اول، چاک برایمان ناشناس است. در زمانی نزدیک به پایان دنیا که ظاهرش زیاد عجیب نیست اما اتفاقاتش چرا حسابی عجیب و غریب است، عکس چاک بر روی بیلبوردهای تبلیغاتی دیده میشود تا در وسط مراودات معمولی آدمها، عمر کره زمین پایان یابد و ما  پرتاب شویم به اپیزود دوم. آنجا که چاک میانسال را می‌بینیم و رقص زیبایش را که قرار است فیلم را معروف کند. هر چند این رقص به پای آن رقص آقا معلم فیلم دور دیگر نمی‌رسد اما خب رقص همیشه رقص است و انرژی و اثر خودش را دارد مخصوصا که دختری با موهای قرمز هم چاک را همراهی‌ کند. اپیزود آخر هم در واقع کودکی چاک است اینکه از کجا آمده و چگونه رشد کرده، چه کاره است و چه ماجراهای جالبی داشته. مخصوصا راز آن طبقه گنبدی زیر شیروانی.

 به گمانم مارتی نمونه مناسبی از ماجرای رئال و زندگی چاک هم روایتی خوب از پست مدرن باشد اگر که فقط به داستانش بخواهیم توجه کنیم.


۰۴/۰۶/۲۴
آفاق آبیان

فیلم

فیلم کلاسک