اُکالیپتوس

بلبشو بازار

يكشنبه, ۴ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۱۵ ب.ظ

کنکور امسال را ظالمانه‌ترین کنکور تاریخ ایران دانسته‌اند. اما من نامش را گذاشته‌ام بلبشو ترین کنکور تاریخ . آنقدر همه چیز قرو قاطی است که احتمالا خودشان هم نمیدانند چه کار خواهند کرد و البته هرکاری که بکنند به شدت از عدل و انصاف به دور خواهد بود. خوش به حال ما که دخترم اصلا در آن شرکت نکرد. تصمیم خودش بود و ما هم البته تاییدش کردیم.

  چند سال پیش در وبلاگم نوشته بودم، زمانی دکتر و مهندس شدن مد بود که البته حالا بیشتر و در آینده خیلی بیشتر خواهیم دانست که آنچنان هم بد نبود. لااقلش این بود که اندک شعور و فهم و انسانیت و آگاهی در جامعه می‌چرخید و تکثیر میشد. اما از وقتی گند زدند به آموزش و بیخ برش کردند. از وقتی ارزشها و مفاهیمشان جابه‌جا شد. خیلی ها رو آوردند به اینکه چیزی بسازند. چیزی بخوانند. چیزی بنویسند.ساز و آواز و فیلم را توانستند توی مشتشان بگیرند اما کتاب را چه باید می‌کردند؟ مغول که نبودند!!! کتابها را بسوزانند. اما وقتی نمیشود کتابسوزی کرد، کتاب‌سازی که میشود کرد. گاهی چیزهایی را مجوز چاپ می‌دهند که به قول آن آقای اقتصاددان مرغ پخته هم به آن خنده‌اش می‌گیرد.چیزی که زیاد شود وشورش درآید بی‌ارزش میشود . آنچه خوب است آنچه ارزش خواندن دارد در آن هیاهو گم میشود و برای همین است که مافیای کتاب شکل میگیرد. هرکه زور بیشتری دارد بالای پله ها قرار می‌گیرد و راحت تر می‌تواند خزعبلات خودش را چون پرچمی در هوا به اهتزاز دراورد.

 معمولا هر نویسنده‌ای میتواند سطح کار خودش راتشخیص دهد. کتابهایی دیده‌ام که با خواندنشان فقط و فقط باید سر به بیابان گذاشت. آنهایی که اندکی قویتر بنویسند به شدت مورد حسادت واقع میشوند چون همه چیز را سپرده‌اند به دست آنهایی که افسارشان را در دست دارند و آنکه افسارش در دست دیگریست معلوم است که به کدام سمت و سو میرود.

 حالا دیگر هرکس خودش میداند. بُر خوردن در این بازار بلبشو چیزی از کسی کم نمیکند. انکس که می‌داند و می‌بیند و می‌فهمد مطمئنا در جهل مرکب نخواهد ماند. فقط گل نیست که در مورد آن گفته‌اند همین پنج روز و شش باشد. عمرآدم هم همین پنج روز و شش  است چه بسا هم کمتر!... و  خلاصه که اوضاع قمردرعقرب است و خنده دار . یاد تله تئاتری که در دهه شصت از تلویزیون پخش می‌شد به خیر. داروغه دستور گردن زدن خطاکاری را داده بود و جلاد تبر را گم کرده بود. ان تله تئاتر هم خنده دار بود. به قول پرفسور گیو شریفی؛ جراح مغز حال حاضر ایران، که در برنامه دور همی مهران مدیری گفتند آنها که این خنده را میبینند و تشخیص می‌دهند از بقیه جلوترند چون زودتر دانسته‌اند که کلا هیچ خبری نیست!

 

۰۳/۰۶/۰۴
آفاق آبیان

از نوشتن