روباه پیر - 2023
يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ۱۰:۵۸ ق.ظ
میشود گفت این روباه پیر کسی نیست جز سلطان زباله که دروسط جایگاه انباشت زبالهاش پارکینگی برای ماشینهای مدل بالایش دارد و کلی هم خدمتگزار و خدمتکار که دست به سینه اویند.
داستان دور دوستی عجیبی بین این پیرمرد و پسر بچهای که از ساکنین خانههای اجارهای او هستند میچرخد. پیرمرد تبدیل به معلمی میشود برای پسر. پسری که در نگاه پیرمرد مشابه بچگیهای خود اوست. اویی که از زبالهگردی به سلطان زباله بودن رسیده. از هیچ به همه چیز. و سعی دارد این راه طولانی را برای پسربچه کوتاه کند.
درس زندگی را نمیتوان با فرمول و جمله به کسی آموخت. مگر آنکه در لحظه وقوع حادثه هایی که لازم نیست آنچنان هم بزرگ و چشمگیر باشند معلم خوب داشته باشی. حادثه قرار نیست فقط وقوع سیل و زلزله باشد. هر آنچه بتواند فکر و حس و عاطفه را به نوعی درگیر کند میتواند حادثه باشد. ذرهای تأثر، تأسف، آرزو، خشم یا کینه و حتی امید و مهربانی گاهی میتواند حرکت اولین مهره کوچک یک دومینوی بزرگ و طولانی باشد.
پیرمرد درسهایش را درست در بزنگاه پسربچه به او میگوید. با جملههایی کوتاه همچون اینکه نابرابری مهمه! یا آدمهایی که به احساسات دیگران اهمیت میدهند بازندهاند! اما این پسر بچه است که همانند شاگردی دقیق و فهمیده سعی در برداشت صحیح از این درسها دارد. فقط معلم خوب داشتن مهم نیست اینکه شاگرد خوبی هم باشی اهمیت دارد.