بیبی پیک
این کتاب ماجرای مادر، دختر، نوه و نتیجهای ست که همراه یکدیگر در یک ساختمان زندگی میکنند. مادر 90، ساله دختر 60 ساله، نوه 40 ساله و نتیجه های 17 و 8 ساله بدون آنکه سایه مردی را بالای سر داشته باشند. داستان با حال آنها آغاز میشود.زمان اکنون و راوی هرازگاهی از گذشته می گوید و اینگونه آنها را برای خواننده معرفی میکند. انکه بیشتر از همه مهم است و نقش دارد شخصیت مادر است.
و ظاهرا طبق دیکتهای که بر همه عالم و آدم گفته شده مادر موجودیست مهربان و آکنده از لطف و گذشت و بخشش اما آنچه اینجا میبینیم چیز دیگریست.چیزی متفاوت از آنچه که همیشه گفتهاند و همیشه به عنوان قاعده و قانون از آن حرف زدهاند.
مادرهای سمی، مادرهای هیولا، مادرهایی که به قول دکتر هلاکویی مثل یک تریلی هجده چرخ از روی اهل خانه رد میشوند،همیشه منبع خوبی برای داستانها و فیلمها هستند. مادر 90 ساله این داستان لودمیلا اولیتسکایا، مادر فیلم هلن. همان هلن که نقاش مشهور فنلاندیست و مادر فیلم همسایه ما زهره که چندی پیش در بخش هنر و تجربه اکران شد،از این نمونه اند. و خدا را شکر که مادرهای خوب و فداکار تعدادشان بیشتر است. خیلی خیلی بیشتر.