اُکالیپتوس

داستان کوتاه...

چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۱۰ ق.ظ

((داستان کوتاه از کوتاه بودن خود شادمان است.می‌خواهد باز هم کوتاه‌تر باشد. فقط یک کلمه باشد. اگر بتواند آن کلمه را پیدا کند.اگر بتواند آن هجا را بیان کند، تمام جهان با غریوی از درونش زبانه خواهد کشید. آرزوی عجیب داستان کوتاه همین است. باورِ عمیقش، بزرگی کوچکی اش ...))

برگرفته از " آرزوی داستان کوتاه" نوشته استیون میلهاوزر


_ بعضی چیزها و بعضی آدمها همین طورند بزرگ نیستند اما چنان قدرتی دارند که نمیشود توصیفش کرد. مثل پایی که بیخ خرخره قرار می‌گیرد و فشارش را بیشتر و بیشتر میکند.

۰۳/۰۷/۱۸
آفاق آبیان

داستان کوتاه