اُکالیپتوس

شرح یک جلسه

چهارشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۲:۱۸ ب.ظ

قرار است کتاب "برف تابستانی "مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. چند‌تایی خانم بیشتر در جلسه نیستیم. دور یکدیگر در فاصله کمی از هم روی صندلی نشسته‌ایم. من صفحاتی از کتاب را بلند میخوانم. بعدش مجری حرف میزند میگوید که این کتاب او را به یاد مارسل پروست و در جستجو... انداخته. پناه بر خدا

بعدش هم به اصطلاح منتقد اصلی سر می‌رسد و می‌نشیند و شروع به حرف زدن می‌کند.  کلی از داستان "نیویورک تایمز با تخفیف ویژه" می‌گوید. مینی سریال "گوزن" را تعریف می‌کند. از کتاب "عمارت رصد خانه" حرف میزند. یک نفر دیگر داستانهای کارور  را تعریف می‌کند و ... بالاخره من بلند میشوم و جلسه را ترک میکنم. حیف از وقت و زمانی که در این شلوغی برای رسیدن به این جلسه هدر دادم.




۰۳/۰۹/۱۴
آفاق آبیان

دور همی