اُکالیپتوس

فریدون سه پسر داشت

شنبه, ۸ دی ۱۴۰۳، ۰۲:۱۱ ب.ظ

آخرین بار چه وقت کتابی را این‌گونه بلعیده بودم؟ باید سال بلوا بوده باشد و اتفاقا آن هم نوشته عباس معروفی‌ست. آیا فقط من نوشته‌های او را اینقدر دوست دارم یا همه همین‌طورند؟ اصلا میشود ایرانی‌باشی و داستانهایش را دوست نداشته باشی؟

 از آن افرادی هستم که خیلی خیلی دیر دانسته‌ام  اواخر دهه پنجاه و کل دهه شصت چه حقایق وحشتناکی را در دل خود پنهان کرده. نمیدانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه اما میدانم همه آن را مدیون بابا هستم او که به رغم آگاهی و دانستن، کلمه‌ای از این موضوعات را بحث و حرف خانه نکرد جز آنکه بچه ها بدانید و آگاه باشید که س ی ا س ت عین کثافت است و واقعا هم هست. جمله‌ای که دقیقا در این داستان هم آمده و البته کل محتوا و درونمایه داستان هم دقیقا همین رانشان خواهد داد.

 فریدون سه پسر داشت را یک نفس خواندم البته در دو شب متوالی در تاریکی و خلوتی. لذتی که خیلی وقت بود نچشیده بودمش.

خداوند روح آقای نویسنده را شاد کند و البته روح بابا را. یادشان  گرامی.

۰۳/۱۰/۰۸
آفاق آبیان

رمان ایرانی

کتاب