مرز روشن - 1976
فیلمی آرام و داستانی و رئال که در آن هیچ رد پایی از مدرنیسم به چشم نمیخورد و اکشن و شلوغپلوغ هم نیست و داستان آن در گذشتهای دور رخ داده آن هم به روی دریا و درون کشتی بادبانی . ماجرا مربوط است به زندگی مرد جوانی که ناخدا دوم کشتیهابی بادبانیست . در فیلم نریشن هایی را از زبان او میشنویم. اینها در واقع نوشتههای او در دفتر روزنگار او هستند از آن نوشتهها یی که با پر و جوهر مینویسند. مثل تمام داستانها و قصههای درست و حسابی که نشان از رنگ بوی آدمیت میدهند این مرد هم با معنای زندگی درگیر است و قصد رها کردن کارش را دارد اما به طور ناگهانی ناخدا اولی یک کشتی عجیب را به او پیشنهاد میکنند . مرد مقتدر درستکار وارد مبارزهای برای اثبات خود به خود میشود.
بعد از فیلم و به هنگام تحقیقات پیرامون آن دانستم که اقتباسیاست ار رمان جوزف کنراد. هم او که تقریبا تمام داستانها و قصه هایش از کشتی و دریا میآید به حکم کار و زندگی ای که داشته.
کارگردان فیلم آندره وایداست.