پیشیخان ها
يكشنبه, ۲ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۲۴ ب.ظ
تا چند سال پیش از گربه خیلی میترسیدم. چیزی در حد مرگ. یکبار هم از روی درخت بکگربه پرید روی سرم که البته زنده ماندم! اما بکی دو سال است که کمتر از گربه میترسم و بیشتر دوستشان دارم. در حد اینکه از کنارشان راحت رد میشوم و صدایشان میکنم پیشی خان. اما اگر به طرفم بیایند فرار میکنم.
دیروز که رفتیم دور دور بلوار کشاورز بر پارک لاله ایستادیم تا کمی در پارک بنشینیم طبق معمول پیشی خانها فراریمان دادند. در واقع مرا و بقیه هم به تبع من...
خدا را شکر شهر اندکی شلوغ تر شده. اما هنوز نمیشود رفت پیادهروی.
خداوندا مراقبمان باش.
۰۴/۰۴/۰۲