اُکالیپتوس

این سحر

دوشنبه, ۳ تیر ۱۴۰۴، ۰۲:۱۳ ق.ظ

پسرم میگه: توی خبرها هست که قراره امشب اینجا رو بزنن.

غیر مستقیم شاکیه که چرا ما حداقل امشب رو بیرون نرفتیم.

من اصلا نمیدونم این اخبار و این حرفها چقدر صحت داره.

به نظرم که یک روزی در آینده دورِ دور حقایق خاصی از این جنگ روشن خواهد شد.

اینکه تا این وقت بیدارم_ بیداریم به غیر از آقای قاف که در تمام عمرمشترکمان به علت خستگی زیاد همیشه خواب است_

به این دلیل است که دیروقت رفتیم بیرون شام خوردیم و خب به شام سنگین دیروقت عادت نداریم. اما الان تقریبا دارم بیهوش میشوم از خواب.

تا سحر چه چیزی برایمان کنار گذاشته باشد.

به امید خدای مهربان.


بعدا نوشت_ ساعت نه صبح است و خوشبختانه به خیر گذشت. سحر سخت و پر سر صدایی بود و ظاهرا به آنچه گفته بودند درباره حمله، عمل کردند.

۰۴/۰۴/۰۳
آفاق آبیان

از زندگی

در جنگ