یک خانه و دو نظر
يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۴، ۱۰:۵۷ ب.ظ
در اولین جلسه دورهمی گلستان پس از آتشبس ، درباره جنگ و آنچه در آن گذشت هم حرف زدیم. منهای داستانی که یکی از آقایان خواند و هیچ ربطی به جنگ نداشت.
خانمی که تقریبا سن و سالدار است و داماد دارد تعریف کرد، کل دوازده روز را همسرش گذاشته و رفته. قبلش نظرش را اینگونه بیان کرده بود که دوست ندارد خانه و زندگیش را رها کند و برود و نمیخواهد زنده باشد اگر خانه و زندگیش آسیب ببیند. نظری که تقریبا باعث تعجب همه شد. ظاهرا همسرش نظری غیر از او داشته چون گذاشته و بدون او رفته. زن به شدت از همسر شاکی بود و علنا جوری حرف زد که انگار مرد او را رها کرده و فرار کرده.
بالاخره یکی از آقایان جلسه صدایش درآمد که خوب شما همراهش نرفتی دیگر... بیچاره چه کند!!!
اما این خانه آفرین هم دارد . چون همدیگر را وادار به پذیرش نظر یکدیگر نکردهاند و هر کس بر تصمیم خود باقی مانده. این مهم است. کاش زن این را میفهمید.