مسئله این است که کلا خبری نیست
چقدر آدم دیدهام که در زندگی دویدهاند و خوب و درست هم دویده اند و پیشتاز بودهاند اما آخرش فهمیدهاند که چقدر بیخود دویدهاند. آنهایی که از هر راهی برای بالا رفتن نردبان زندگی استفاده کردهاند و آن وقت در آن بالا موقع سود و استفاده و بهرهوری،تالاپی سقوط کرده اند پایین.
آنهایی هم که به هر دلیلی برخی چیزها (و نه همه چیز) را زودتر میفهمند و خیلی زیاد در این مسابقه دویدن جان نمیکنند و عجلهای هم ندارند و به همه میگویند شما بفرما برو جلو.. در میان آن دوندگان مقبول نمیافتند.
البته هرکس به تناسب خودش مسلما چیزهایی دارد برای فهمبدن ولی وقتی چشمها بسته است کاریش نمیتوان کرد. زندگی برای هر چشمی پنجرهای دارد بسته شده. که در طول زندگی اگر خوش شانس باشد موفق به گشودنش میشود. اما خوش به حال کسی که برای لحظه مرگ آماده و آرام است. نه آنکه تازه آن لحظه پتکی باشد بر سرش که چه شد و چه نشد و اصلا چرا شد؟
الهی لا تکلنی الا نفسیطرفة عین