گاه ناچیزی مرگ ( دو )
21 - حقیقت حصر بر نمیدارد.
22- شب بیداری بی داستان زدن سودی ندارد.
23- نوری که بر انسان ظاهر شود و علمی نیافزاید سودی ندارد.
24- هر حالی که در دو زمان یکسان بماند سودی ندارد.
25- تو یکی ابری بر خویشتن خویش، پس خود را بشناس.
26- ظهور حقیقت تنها در زن کامل میشود. ( ماجرای ازدواج ابن عربی)
27- راه حق دورانی مستقیم دارد. ( برداشت خودم: مارپیچ)
28- خوابی که در آن بشارتی نباشد، اعتباری ندارد.
29-
30- سفر اگر پرده از چیزی بر نگیرد سودی ندارد.
31- به یقینی که هوا بر آن فائق آید اعتمادی نیست.
32- حجاب تو از خود توست.
33- به گمان، اعتمادی نیست.
34- آزاده کسیست که زمام امور را به دست میگیرد.نه اینکه امور زمام او را به دست بگیرد.
35- من از آنچه قلب بدان آرام یگیرد هراسانم.
36- اهل حیرت بیهوده پریشان نشوند.
37- اینک او ( ابن رشد) و اینک اعمالش! کاش بدانم به آنچه میخواست رسید؟ ( وقتیکه فوت کرد)
38-
39-ممکن برزخیست میان وجود و عدم.
40- کسی که به خاطر خودت با تو باشد شایسته تکیه کردن است. ( ماجرای دوستی ابن عربی و ابوبکر حصّار )