با نزدیک شدن به پایان زندگی، کارمای تخصیص داده شده تکمیل میشود. درنتیجه لایه انرژی و لایه فیزیکی ضعیفتر میشود. توانایی لایه انرژی برای نگهداری لایه فیزیکی کمتر میشود. و با تمام شدن اطلاعات زندگی به آرامی به پایان میرسد.
وقتی حباب کارمیک فروبپاشد( تمام شود) وسوسه ترک بدن بسیار قوی است.
سادگورو
وقتی یک نفر آنقدر آداب دان است که میداند مثلا اگر کسی تولدت را تبریک نگفت، لزومی ندارد که تولدش را تبریک بگویی. بدیهی است حتما این قاعده را نیز میداند، وقتی کسی به خانه تو سر نمیزند هم نباید به خانه اش سر بزنی. و البته که مسلما گشت و گذار در کوچه ها و خیابان ها آزاد آزاد است آن هم برای کسانی که به پرسه زدن عادت دارند و عادت ها هم البته اسمش رویش است عادتند و به اَحَدی ربط ندارند.
آقای تقی مدرسی از نویسندگان ایرانیاند . ایشان پیش از نویسنده بودن، پزشک متخصص روانشناس کودکان در آمریکا بودهاند. متولد 1311 با زندگی پر از اتفاق و ماجرا. نویسنده و منتقد معروف آمریکایی خانم آن تایلر، همسر ایشان هستند. از طریق داستانها و بیوگرافی این خانم بود که تقی مدرسی را شناختم.
کتابی از این آقای نویسنده به تازگی خواندم و تمام کردم به نام "آدمهای غایب". رمانی با نثری به شدت روان و آسان و زبانی طهرانی .از خواندنش میشود بسیارلذت برد.
زندگی دو نسل از دو خانواده قدیمی با نامهای حشمت نظامی و سردار اژدری در این رمان روایت شده. دو خانواده که تا بُن دندان از هم متنفرند اما ناگزیر از همنشینی و ارتباط با یکدیگرند و مجبورند آداب و رسوم و سنتهای قدیمی را رعایت کنند.((علم بر این سنن خانوادگی مثل حساب جمع و تفریق نیست که بشود توی مدرسه یاد گرفت. این طور معلومات از همان لحظه که نطفه توی رحم بسته میشودبه آدمیزاد تعلق میگیرد.))
گفتگو ها سرشارند از ضربالمثلها و اصطلاحات. زیباترینشان فخر بر فلک و ناز بر ستاره کردن و برخی دیگر که به حکم مثل بودن اندکی پرده ادب را کنار میزند.
و این هم چند جمله "آدمهای غایب".
((زندگی همینه دیگه آقا، پست و بلند داره، خوب و بد داره، حق و ناحق داره. باید یه جوری به سر آوردش. دوست و رفیقی، بطری عرقی، منقل و وافوری، ناله کمونچهای،سیخ کبابی دیگه چی میخوای از زندگی آقا؟))
((وقتی خوب تو کنه دنیا بری میبینی دنیا شیکمی نیست.))