اُکالیپتوس

۳ مطلب در شهریور ۱۴۰۴ ثبت شده است

به گمانم نام فیلم هم دقیقا همین است. آشپز جدید. همه حرف و سخن و اتفاقات فیلم داخل یک رستوران بزرگ و شلوغ می‌گذرد  که در محله تایم اسکوئر نیویورک قرار دارد. محله‌ای که وقتی یک نفر در ابتدای فیلم آن را توصیف میکند به نظر می‌رسد باید جایی باشد شبیه چاله میدان.

 سیاه و سفید بودن فیلم و محتوای آن که پرداختن به موضوع مهاجرت است بیننده را یاد فیلم فرمونت بابک جلالی می‌اندازد. اما این کجا و آن کجا! نه اینکه در یک رده نباشند . حتما هستند. فقط هرچقدر که آن دیگری نرم و لطیف است و شاعرانه این یکی سخت است و زبر و خشن. 

 دختری از مکزیک به نیویورک مهاجرت غیر قانونی داشته و حالا دنبال کار است. به مدد آشنایی دورش با همسایه‌‌ای در روستای مکزیکی‌شان که پسرش در این رستوران کار میکند سراغ آنجا می‌رود تا کوری عصا‌کش کوری دگر شود. اینکه فقط و فقط به کمک شانس دخترک به صف کارکنان این آشپزخانه می‌پیوندد ماجرای بامزه‌ایست اما بعدا ما با تک‌تک افراد این مکان آشنا خواهیم شد. که تقریبا همه مهاجرند از اقصی نقاط جهان. حتی صاحب ترسناک رستوران با نام آقای رشید.

 حرف فیلم فقط و فقط فلاکت و بیچارگی مهاجرت است. هیچ کس نمیداند شاید هم واقعا این است حقیقت این ماجرایی که تماما آواز دهل است. 


نام فیلم: la.cocina  2024

۰۸ شهریور ۰۴ ، ۱۴:۴۶
آفاق آبیان

اینکه بانکها عاشق ملک و املاک هستند بر هیچ کس پوشیده نیست. بس که شاهدآغاز کار شعبه جدید یک بانک هستیم که با سلام و صلوات باز گشایی‌اش میکنند و بعد از یکی دو ماه در آن را تخته کرده و سراغ ملک و مغازه دیگر میروند. 

 اما تلخی این مطلب برای مایی که نزدیک یک چهارراه معروف قدیمی زندگی میکنیم و طی بیست و سه سال سکونت در این محل شاهد تسخیر چهار گوشه این چهارراه توسط از ما بهتران بوده‌ایم، بیشتر و سخت تر است. سه طرف آن را سه بانک معتبر متفاوت و یک طرف آن را جناب مترو صاحب شده و هر سه الان بی مصرف و بیهوده و مخروبه هستند. البته سمت مترو سر و شکل زیبا دارد اما روح مرده‌وار آن دست کمی از شکل و شمایل خانه خانوم هاویشوم مانند آن دیگری ها ندارد. ای خاک عالم بر سر مملکتی که زیاده خواهی و زیاده خوری در آن باعث فنا و نابودی خواهد شد. آنوقت عجیب نیست که سبک و سیاق مسلمانی را بخواهی با سویسی مقایسه کنی که در آن داشتن دین و مذهب ابدا اجباری نیست.

۰۸ شهریور ۰۴ ، ۱۴:۲۵
آفاق آبیان

سرخه حصار که خشک شد و رفت پی کارش. حالا دیگر اگر آدم باشی نمیتوانی برای گشت و گذار و تفریح از آن استفاده کنی. چون با دیدن درختهای خشک شده فقط خون دل میخوری و غصه. مخصوصا اگر سالهای سال شاهد سرسبزی و آبادانی‌اش بوده باشی. تقصیر خشکی و بی آبی هم نباید انداخت چون سالهای خشکتر و بی آب تری هم ایران داشته و پشت سر گذاشته. درختهای سرخه حصار را پوست کنی کردند فاعلان آن بدانند که روزگار پوستشان را خواهد کند. حالا بر در و دیوار پوسترهایی بزنند در وصف درختهای تهران. تهرانی که شمشادهای کنار پیاده‌رواش هم خشک شده است. تهرانی که در نظافت و سلامت و زیبایی آن کم‌کاری میکنند. آشغالها در باغچه ها پخش و پلاست . سطلهای بزرگ زباله دیر به دیر خالی میشود. وای از آخر و عاقبت تان...

۰۸ شهریور ۰۴ ، ۱۴:۱۳
آفاق آبیان