اُکالیپتوس

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

فیلم جدید مایک لی دیدنیست. مگر میشود فیلمی این چنین ساده باشد و این چنین هولناک. ماجرای پنزی و شخصیت عجیبش. پسر و همسرش که دست کمی از خودش ندارند . البتة موسی، آن پسر بینوا آنقدرها هم عجیب نیست اما دست‌پرورده آن زن و مرد است. بیگناه گیر افتاده و کاری هم از پیش نمیبرد.

 حرف حرف خانواده است. چه خانواده خود پنزی و چه خانواده مادری‌اش. حرف خانواده ها انگار تمامی ندارد. تا دنیا دنیاست خانواده‌ها حرف دارند و قصه دارند و تازه اینها چقدر ساده و بی حاشیه‌اند. وای ّّبه حال آن شلوغ‌پلوغهایش. به آنها که مثل گله در هم زندگی میکنند. در هم میلولند. مثل سریالهای آبکی ترکیه‌ای که آنقدر میسازند و میفروشند گند و کثافتشان عادی شده و به چشم نمی‌آید. گند و کثافت هم میشود که عادی شود. همه آنها، آن ماجرا ها، ماجراهای سریالهای آبکی ترکیه همه شان از زندگی های واقعی بیرون آمده. همه شان پای در زندگی های واقعی دارد. مثل پنزی و کرتلی و موسی در فیلم حقایق تلخ مایک‌لی . حتما میشود این مدل آدم هم پیدا کرد. مایک لی کسی نیست که مزخرف بسازد.


یکبار خیلی وقت پیش یکی از خبرنگارهای اخبار به روستایی در ارومیه رفته بود و در یک خانه روستایی از سفره شام پنج شش متری شان فیلم پخش میکرد. کلی عروس و داماد و دختر و پسر و نوه و نتیجه دور سفره و مثلا چه همه خوشی و خوش خوشانی. 

ما در مجلسی بودیم که همه از دیدن آن دورهمی  به‌به و چه‌چه کردند. فقط من بودم که پشت آن دورهمی، چیزهای عجیبی میدیدم. خیلی از آن آدمها با نقاب دور هم نشسته بودند و برخی شان شاید از یکدیگر تا حد مرگ متنفر بودند و میترسیدند. آدمها حسودند و حسادت میتواند کارهای عجیبی بکند. من چیزهایی دیده‌ام که گاهی از بیانشان هم میترسم و وحشت دارم. خیلی از آدمها تحمل ذره‌ای خوشی و خندیدن دیگران را ندارند چه برسد به پیشرفت به موفقیت و به خیلی چیزهای دیگر. آدم بودن سخت است خیلی سخت اما اقلا آدمهای دنیای مایک لی به کسی کاری ندارند. مشکل خودشانند. هولناکند اما برای خودشان.

حقایق تلخ -2024

۰۲ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۳:۳۳
آفاق آبیان

هفته گذشته در جلسه رونمایی کتابی با عنوان یادداشتهای شبانه یک میت شرکت کردم. رمانی نزدیک به سیصد صفحه و نوشته آقای روح‌الله امینی .نویسنده را نمیشناختم اما خانم ناشر که خودش نویسنده و مدرس است و چند سالیست  نشر و ناشری را هم پیشه کرده می‌شناختم. بعدا متوجه شدم که آقای نویسنده را هم چند باری در جلسات مختلف دیده‌ام. جلسه خوب و مفید بود. اطلاعاتی درباره راوی مرده... نویسنده طبق صحبت منتقدان توانسته بوده جهان خودش را کامل و دقیق بوجود بیاورد. دنیای مردگان. به نظر می‌رسد ماجرای جالبی باشد. البته جلسه رونمایی بود و همه چیز در جهت تبلیغ کتاب.

 دو تا موضوع توجهم را جلب کزد. اول اینکه آقای نویسنده عضو گروهی از جلسات داستانخوانی بود که دقیق و پیگیر در آن جلسات و دورهمی‌های دوستانه‌شان شرکت می‌کرد و عضو فعالشان بود. همان گروه که من سانتی‌مانتال می‌نامیدمشان. روز رونمایی کتاب این آقا، هیچ کدام از افراد گروهش شرکت نکردند! یک جلسه داستانخوانی ساده سر هم کرده و همه غیبت خود را موجه جلوه داده بودند. واقعا چه دنیای مزخرفی شده...

دوم، همان خانم ناشر که مجری جلسه هم بود، دو تا کارشناس دعوت کرده بود یک آقا و یک خانم. خودش موقع صحبت درباره کتاب گفت که آدمهایی که مشکلاتی فیزیکی و جسمی دارند امکان دارد پس از مرگ آن عیب فیزیکی و جسمی را نداشته باشند مثلا کسی که پای فلج دارد یا کسی که لکنت زبان دارد ممکن است در دنیای مردگان دیگر فلج نباشد یا لکنت نداشته باشد. بلافاصله بعدش از خانم کارشناس خواست که صحبت کند و آنوقت شنیدیم که او لکنت زبان داشت و البته آنقدر سن و سال داشت که بر خود مسلط باشد و صحبت کند ولی واقعا شعور کجا رفته؟! یعنی مثال قحطی بود. شعور را در این جلسات نبینیم کجا ببینیم؟

۰۲ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۳:۰۸
آفاق آبیان