درسهای پنگوئنی- 2024
تیتراژ آغازین آدم را یاد آن فیلمهای رنگی قدیمی میاندازد که به هر چیزی میتوانستند ربط داشته باشند الا پنگوئن. اما خب هر چه جلوتر میرود همه چیز معلوم میشود. معلوم میشود که اوضاع جامعه در آن مقطع خاص از تاریخ آرژانتین،در پس و پشت ماجرای آن پنگوئن شیرین که همه چیز را پیش میبرد قرار دارد. اوضاع یک جامعه را از خیابانها و ماشینها و رفت و آمد آدمهایش میشود فهمید.
خوانسالوادور همان پنگوئن دوست داشتنیاست که همه چیز حول او میگردد. هم او که همه را با هم همدل کرده. همهآنهایی که به نوعی با تام میشلِ معلم، که از قضای روزگار حالا صاحب او شده، در ارتباطند. تام که معلم زبان است به همراه خوان سالوادور، شخصیتهای اصلی هستند اما هیچ چیز به اندازه شخصیت ذاتی تام میشل مثال زدنی نیست. آدمی که خیلی جاها قصد پیچاندن و دور زدن دیگران را دارد آن هم نه از سر کلّاشی و سیّاسی که از سر گیر افتادن در مخمصه های کوچک. اما او نمیتواند کلمهای دروغ را به سرانجام برساند و آن یک باری هم که موفق میشود بعدش همه را اعتراف میکند.
از خوان سالوادور و تام که بگذریم، جامعه و اربابان زورکیاش هم هستند که هر جا باشند فرقی نمیکند هم شکل و شمایلشان یک جور میشود هم روش و منششان. آنها که همهشان سبیل دارند و جوانان را گم و گور میکنند.
_ جمعه پیش به طور اتفاقی پس از مدتها برنامه هفت را در آخر شب دیدم. قسمت پایانی برنامه نقد و بررسی کوتاه این فیلم بود. جوادطوسی- بهروز افخمی - و امیر قادری دور همی جالبی داشتند.