زنی هست که تصمیم گرفته دیگر موهایش را رنگ نکند و موهای سفید شدهاش را رها و آزاد بگذارد تا از این به بعد خود واقعی شان باشند و آنوقت همسر زن چه کار میکند؟ با دمش گردو میشکند و خودش به نحو احسن موهایش را رنگ میکند اعلام میکند احنمالا آنها را از این به بعد به دست آرایشگر خواهد سپرد. موهایی که در روز خواستگاری هم گفته بود رنگ شدهاند و البته برای زن همان موقع هم اصلا فرق نمیکرد.
ژن زود سفید شدن مو از مرد به پسرشان هم رسیده بود. از حدودا سیزده سالگی پسر ، موهایش شروع به سفید شدن کردند و پدر هر وقت او را میدید از روی دلسوزی به پسرمیگفت : واااای همه موهات داره سفید میشه بریم دکتر... و هر چه زن به مرد میگفت چرا به بچه استرس وارد میکند و اوضاع را بدتر میکند و اصلا مگر میشود با سفید شدن مو مبارزه کرد و مگر تا حالا خودش توانسته کاری برای موهایش بکند و اصلا برای مردها موی جو گندمی زیباتر است. فایده نداشت. مرد همیشه ترس عجیبی از پیر شدن و نشانه هایش در خود بروز میداد. و حالا داشت آن را منتقل به پسرش میکرد.
خوشبختانه بعد از بیست سالگی روند سفید شدن موی پسر متوقف شد و اتفاقا دوباره سیاهتر رشد کردند. ظاهرا اضطراب و استرس های درس و کنکور در وضعیت موهای پسر نقش داشتند.